1 11 22 نظر
جام نیوز؛
نوزده یا بیست سالم بود ، یک بار ماشین دوستم را برداشتم و با دوستم رفتیم که به اصطلاح یک دوری در خیابون بزنیم ،
حس و حال جوانی و شاید هم نادانی باعث شد جلوی پای یک خانمی که کنار خیابان ایستاده بود و مقداری خرید هم کرده بود ترمز کنیم.
دوستم از آن خانوم خواست که سوار ماشین بشود و ایشان قبول نکرد از ما اصرار و مثلا گرم گرفتن و از آن خانوم که محترم هم بود انکار و این جمله که لطفا مزاحم نشید!
دیگه کم کم ما هم نا امید شدیم و قصد حرکت داشتیم که ناگهان یک موتور نیروی انتظامی جلوی ما نگاه داشت و دو سرنشین آن آمدند به سوی ماشین و از من کارت ماشین را خواستند ،
من هم دادم بعد گفت بیا پایین من هم پیاده شدم
یکی از آنها با حالتی تهاجمی گفت: برای چی مزاحم مردم می شوی؟
من که واقعا ترسیده بودم گفتم : من مزاحم نشدم
گفت: حالا که رفتی امشب بازداشتگاه معلوم میشه...
داشت کلید ماشین را از دستم میگرفت دیدم همون خانوم که تا دو دقیقه پیش واقعا مزاحمش شده بودم اومد طرف نیروی انتظامی و گفت: جناب سروان این بچهها مزاحم من نشدند ، مسافر کش بودند مسیرمون به هم نمی خورد.
پلیس یه نگاهی به من کرد و سویچ و کارت ماشین را بهم داد
من سوار ماشین شدم و با دوستم رفتیم ولی شرمندگی که برام به وجود آمد را تا آخر عمر فراموش نمی کنم من حتی از شرمندگی نتونستم به صورت آن خانوم نگاه کنم و عذر خواهی و یا تشکر کنم.
این ماجرا برای دوران جوانی بود ولی باعث شد تا همین امروز یک همچین کاری را تکرار نکنم و هر وقت از خیابان عبور میکنم به خانومها با احترام خاصی نگاه کنم.
بیائید دست به دست هم بدهیم این فرهنگ را در کشورمان نهادینه کنیم.
تا همه با هم با امنیت کنار هم باشیم.
بیایید یاد بگیریم که فرهنگ را خودمان باید بسازیم.